زیر شاخه های مختلف مهارت

مهارت زیر شاخه های مختلفی دارد. به طور کلی ما می توانیم مهارت ها را به دو دسته کلی
مهارت هایی برای ارتقای سطح زندگی و مهارت هایی برای ارتقای شغلی تقسیم بندی کنیم.لازم به ذکر است که بسیاری از مهارت ها در هر دو دسته به صورت مشترک قرار میگیرند
برای مثال برخی از مهارت ها مانند مهارت سیستم سازی، مهارت گزارش نویسی و … از
جمله مهارت هایی هستند که در کسب و کار به ما کمک می کنند. مهارت هایی مانند فن بیان، نفکر نقادانه، طریقه ارتباط برقرار کردن با دیگران، نواختن ساز و… از جمله مهارت هایی هستند که به ما این امکان را می دهند تا کیفیت زندگی خودمان را ارتقا دهیم.
مهارت های زندگی از آن دسته از مهارت هایی هستند که به ما این امکان را می دهند تا در مسائل مختلف زندگی توانمند تر عمل کنیم و احساس رضایت خودمان از زندگی را افزایش دهیم.
مهارت های کسب و کار نیز باعث می شود که ما در زمینه های مختلف کاری خودمان را توانمند تر شویم و در نهایت از طریق عملی کردن آن مهارت ها درآمد خودمان را افزایش دهیم و به فردی کاریزماتیک تبدیل شویم. در ادامه قصد داریم برخی از مهارت هایی را به شما معرفی کنیم که با تقویت آنها میتوانید خودتان را در زندگی شخصی و کاری توانمند تر کنید.
در واقع ارتقای مهارت ها حکم این را دارد که ما به سوال توسعه فردی چیست، یک پاسخ عملی داده باشیم.

مدیریت استرس:

هر یک از ما انسان ها استرس های مختلفی را در شرایط مختلفی تجربه می کنیم که هریک از این استرس ها یک سری نماد بیرونی دارند. البته استرس به خودی خود بد نیست و باعث میشود که ما اشتباهات خودمان را کاهش دهیم و با تمرکز بیشتری یک کار را انجام دهیم.
برای مثال یکی از استرس هایی که ما در شرایط مختلف تجربه می کنیم، استرس انجام کار
جدید است. زمانی که شما قصد انجام کاری را که در گذشته انجام نمی داده اید را داشته باشید، دچار استرس می شوید. روزهای اول کاریتان در هر شرکتی که بوده اید را به یاد بیاورید. شما از یک امنیتی که برای خودتان ایجاد کرده اید جدا می شوید و وارد یک شغل دیگر می شوید که اطلاعات زیادی از افرادی که در آن مشغول به کار هستند ندارید.
زمانی که شما با شرایطی که باعث می شود شما دچار استرس شوید، آشنا باشید می توانید بر استرس خودتان آگاهی داشته باشید و در نهایت راحت تر آن را مدیریت کنید هم چنین می توانید از جملات انگیزشی استفاده کنید.

همدلی:

همدلی مهارتی است که اگر بر آن مسلط باشید، می توانید به راحتی در کار های تیمی به عنوان یک رهبر فعالیت کنید. متاسفانه اکثر افراد همدلی را با همدردی اشتباه می گیرند و همین موضوع باعث می شود تا آنها دچار اشتباهاتی شوند.

اما تفاوت بین همدلی و همدردی چیست؟
همدردی به این معناست که ما خودمان را جای طرف مقابل می گذاریم و به عبارتی درد را برای خودمان می کنیم. اما همدلی به این معنی است که ما به صحبت های طرف مقابل گوش می کنیم. اکثر اوقات افراد می دانند که برای حل مشکالتشان باید چه اقداماتی را انجام دهند و اگر یک نفر درست به آنها گوش کند، آنها می توانند راه حل مشکلشان را درست در زمان توضیح دادن به ما پیدا کنند.
در غیر این صورت زمانی که درست و اصولی به صحبت های طرف مقابل گوش می کنیم واز او سوالاتی می پرسیم، باعث می شود که خودمان نیز بهتر با مشکل او آشنا شویم.

در همدلی ما فقط سه سناریو داریم:
یا در زمانی که به او گوش می کنیم به راهکار می رسد.
سناریو دوم این است که اگر راهکاری برای مشکل او داریم به او پیشنهاد می کنیم. این پیشنهادمی تواند کمک مستقیم ما یا معرفی یک شخص و خدمات و… به او است.
سناریو سوم هم این است که اگر طرف به پاسخی نرسید و ما هم برای او راهکاری نداشتیم در
نهایت به او می گوییم که خیلی از این مشکل شما متاسف شدم.

مهارت حل مسئله:

در مهارت حل مسئله ما به صورت فعال در ابتدا ما به دنبال مسئله و مشکالت می گردیم و سعی می کنیم که ریشه آن را پیدا کنیم. پس از آن تالش می کنیم که فرصت ها و کمبود ها را تشخیص دهیم و در نهایت شروع می کنیم به جمع آوری اطالعات و تحلیل آنها برای خلق راهکار. در آخر هم با استفاده از مهارت تصمیم گیری بین راهکار های مختلفی که به آنها دست پیدا کرده ایم، بهترین گزینه را انتخاب می کنیم. پیدا کردن مهارت حل مسئله از مهم ترین پاسخ هایی است که می توانیم به سوال توسعه فردی چیست و چطور آن را در خودمان تقویت کنیم، بدهیم. 

زمانی که شما تا این حد در حل مسئله ماهر می شوید و می توانید مشکالت و مسائل همکاران را پیدا کنید و برای آنها راه حل ارائه دهید؛ همچنان از برای مشکالت سازمان نیز راه حل پیدا کنید و آنها را به عنوان پیشنهاد در اختیار مدیران خودتان قرار دهید، پس از مدتی مدیران روی شما حساب دیگری باز می کنند و در نهایت ارتقای شغلی در انتظار شماست.